میلدرید زمانی که مادرش در بیمارستان بستری میشود و پدرش، استراون وایز، برای مراقبت از او میآید، کاملا دگرگون میشود. حال استراون برای بهبود رابطه خود با دخترش، موافقت میکند تا میلدرید را همراه با خود به یک ماجراجویی هیجانانگیز ببرد.
در فیلم پناه بگیر در مورد یک تکتیرانداز حرفهای به نام سم لورد است که یک عمر را صرف کشتن مردم کرده است. حال او پس از یک اشتباه، تصمیم میگیرد به عنوان یک قاتل حرفهای بازنشسته شود، اما آخرین کار او باعث میشود تا خودش نیز هدف یک رقیب خطرناک قرار گرفته و مجبور شود با تمام توان برای زنده ماندن مبارزه کند…
در انیمیشن ربات وحشی پس از غرق شدن یک کشتی، ربات هوشمندی به نام رز در یک جزیره خالی از سکنه سرگردان میشود. حال او برای زنده ماندن در این محیط خشن، با حیوانات جزیره ارتباطی نزدیک برقرار کرده و از یک بچه غاز یتیم مراقبت میکند اما…
داستان فیلم «بیگانه: رومولوس» بین «بیگانه» (۱۹۷۹) ریدلی اسکات و «بیگانهها» (۱۹۸۶) جیمز کامرون قرار میگیرد که در آن گروهی از دزدها مخفیانه به یک ایستگاه فضایی متروکه میروند تا تجهیزات ارزشمند آن را بدزدند. آنها اما به زودی میفهمند که این ایستگاه فضایی، محلی برای انجام آزمایشهای فوق سری روی زنومورفها بوده است. قهرمانهای داستان باید پیش از آنکه به کشتزاری برای تخمریزی بیگانهها تبدیل شوند، از ایستگاه فضایی فرار کنند.
یک سرآشپز بلندپرواز رستورانی را در یک عمارت دورافتاده افتتاح میکند، جایی که مجبور است با سختیهای کار و شک و تردیدهای عذابآور خود دست و پنجه نرم کند. اما به زودی و با حضور روح قدرتمند صاحب قبلی این عمارت که از هر فرصتی برای نابودی او استفاده میکند، همه چیز پیچیدهتر شده و…
یک سلبریتی رو به افول تصمیم میگیرد تا از یک داروی بازار سیاه که با تکثیر سلولی بهطور موقت نسخهای جوانتر و بهتر از خودش را ایجاد میکند، استفاده کند اما...
در پشت صحنه یک فیلم ابرقهرمانی، دنیل، دستیار اول کارگردان باید با مشکلاتی مثل بازیگرانی با رفتار نامناسب، کارگردانی متوهم و رئیس استودیویی که به فیلم های دیگر مجموعه بیشتر اهمیت می دهد، دست و پنجه نرم کند...
در فیلم قیام داستان در دوران چوسان در یک زمان آشفته پس از جنگ، رخ میدهد و در مورد دو دوست دوران کودکی یکی برده و دیگری ارباب است که پس از جنگ به عنوان دشمن در مقابل هم قرار میگیرند و…
داستان ساعت خاموش شانزده ماه پس از یک حادثهی دلخراش آغاز میشود که باعث از دست دادن شنوایی شخصیت اصلی، یک کارآگاه پلیس بوستون به نام “جیمز” (با بازی جوئل کینامن) میشود. جیمز با چالشی بزرگ در زندگی خود روبهرو است. او باید با ناشنوایی خود کنار بیاید و در عین حال همچنان درگیر پروندههای پیچیده و خطرناک پلیس بماند.
در فیلم هرگز رها نکن مادری و پسران دوقلویش سالهاست که تحت تاثیر نیرویی بدخواه و ناشناخته قرار دارند که باعث عذاب روحی آنان شده است. در ابتدا همه تصور میکنند این عذابها ناشی از مشکلات عادی زندگی است، اما با گذر زمان یکی از پسران دوقلو شروع به شک در وجود نیرویی شرور و مخوف میکند.